خجالتآور است، روزی حداقل سه، چهار بیانیه در فوتبال کشور منتشر میشود و بیانیهنویسان مدعیاند که دنبال احقاق حق هوادارانشان هستند تا خدای نکرده خاطر عزیر هواداری مکدر نشود. باشد، شما گفتید ما هم باور کردیم! ولی واقعا خجالت دارد، داستان این همه جنگ رسانهای چیست؟ جوابش سخت نیست، چرا، چون نه قانون در فوتبال ما آنقدر قرص و محکم است که «مو لای درز آن نرود» و نه قانونگذار آنقدر بر در حوزه کاری خود اشراف دارد و خبره است که مقابل بیانیهها و بیانیهنویسان اقتدار لازم را داشته باشد. حالا که قُبح کار از بین رفته از مثلث صدر جدول گرفته تا تیمهای در حال سقوط و حتی میانههای جدول همه دست به قلم شده و یکی دو خطی با خشم و نفرت مینویسند بلکه این وسط هم توجیهی برای ناکامیهای احتمالی داشته باشند و هم با زیر سوال بردن نظام فوتبال نشان دهند که تا چه اندازه این دم و دستگاه فوتبالی فاقد اقتدار و درایت لازم است.
استقلالیها مدعی هستند که بازی پرسپولیس و پیکان در آزادی نشاندهنده لطف سازمان لیگ به سرخپوشان پایتخت است، و این «لکه ننگ» تا ابد بر پیشانی سازمان لیگ میماند، متقابلا سازمان لیگ گفته که باید مسوولان استقلال در کمیته اخلاق پاسخگوی صحبتهای خود باشند. غلامپور مدعی شده کدام تیم در یک مسابقه هم در بازی رفت و هم در بازی برگشت میزبان میشود؟ درست میگوید، اما فراموش کرده که جوابش استقلال است که در لیگ نوزدهم هر دو بازی رفت و برگشت مقابل همین پیکان را در ورزشگاه آزادی برگزار کرد. بیچاره پیکان که انگار دیواری کوتاهتر از این تیم پیدا نمیشود. پیکانیها که معلوم است بیشتر از استقلال و پرسپولیس با رفتار حرفهای آشنایی دارند، فقط خواستار عواید حاصل از بلیتفروشی و حق بهرهبرداری مالی از تبلیغات محیطی به صورت کامل و قانونی بهرهمند شدهاند.ای کاش غلامپور که حداقل بیش از ۳۰ سال است در این فوتبال عمر خود را گذاشته کمی هم اطلاعات جانبی داشت و میدانست که گاهی اوقات تصمیمات فوتبالی الزاما توسط فوتبالیها گرفته نمیشود و خارج از دایره فوتبال شرایطی رقم میخورد. همانطور که غلامپور نمیداند، بخشی از رسانههای وابسته به این تیم هم مدعی شدهاند که به سرپرست باشگاه استقلال امر شده است که پای نامه میزبانی پیکان از پرسپولیس در ورزشگاه آزادی امضا شود. این بخش از اخبار به نظر کمی ساختگی و دور از ذهن است. فقط یک مسابقه فوتبال است به همین سادگی. بعید میدانیم امر و دستوری برای امضای یک نامه آن هم در سطح فوتبال باشد. بهتر است کمی از تفکرات «دایی جان ناپلئونی» دست بر داریم.
اما دعوا سر «پوستین ملانصرالدین» است. داد و هوار سر نبودن سختافزارهای لازم و فقر امکانات است. اگر تمامی تیمهای لیگ برتر، که عنوان حرفهای را پشتبند خود گذاشتهاند از حداقل امکانات لازم برخوردار بودند این همه جنگ و دعوا نبود. یک ورزشگاه است و هزار قلندر. این همه توهین و ادبیات سخیف به این دلیل است که هیچیک از ورزشگاههای کشور حتی در پایتخت، آنقدر بیکیفیت هستند که به غیر از مسائل جانبی چارهای نیست به غیر از برگزاری مسابقه در ورزشگاه آزادی. آن هم ورزشگاهی که براساس فیلم و عکسهای منتشر شده در حال ریزش است، ولی وزیر ورزش معتقد است که حتی میلیمتر خرابی ندارد؟! اگر ورزشگاه قوامین، دستگردی، انقلاب کرج شرایط مدنظر سازمان لیگ، فدراسیون فوتبال و حتی شورای تامین امنیت استان تهران را داشت؛ نیاز به این همه معرکهگیری نبود. اگر همه کسانی که این روزها فوتبال را میچرخانند فقط یکی دو ساعت قبل از قبول مسوولیت چند صفحه اساسنامه و آییننامه میخواندند احتیاج به گفتن این همه راست و دروغ نبود. نیازی نبود که یکدیگر را به بدنه حاکمیت وصل کنید تا خود را مظلوم نشان دهید. دنبال ضعف و ایراد در جای دیگری باشید. آنجا که بعد از سالها هنوز یک ورزشگاه «درست و درمون» در تهران و شهرهای دیگر ساخته نشده تا به غیر از ورزشگاه آزادی مردم در تهران و شهرهای دیگر شانس دیدن مسابقات را داشته باشند.
بیشتر از این باعث خنده و تمسخر هواداران نشوید و آنها را با بحثهای عبث رنگی به جان هم نیندازید. هنوز حرف یک مسوول تمام نشده بیانیه فلان باشگاه منتشر میشود. آن هم چه بیانیههایی! از تکتک کلمات هر بیانیه نفرت و کینه تراوش میکند. قهرمانی یا عدم قهرمانی هر تیمی بیش از آنکه به ورزشگاه محل مسابقه وابسته باشد، به مدیریت تیم، مربی و بازیکنان وابسته است. این نظر ماست، حالا باز هر جور که شما صلاح میدانید و اگر فکر می-کنید با این سبک و سیاق راه رسیدن به قهرمانی را پیدا کردهاید که ما حرفی نداریم. ولی با همه این اوضاع و احوال ما باز هم دلمان برای این فوتبال میسوزد. ضعف مدیریت در آن بیداد میکند و هر چی میگوییم و می-نویسیم انگار بدتر هم میشود. چرا بدتر میشود؟ چون در امتداد جنگی که مدیران به راه میاندازند، پدیده عجیبی که در سالهای اخیر باب شده و بیشتر هم طرفدار دارد «هوادار – خبرنگارانی» هستند که به تنور این آتش اختلاف و کینه میدمند و از شعلهور شدن این آتش شرایط را به نفع خود مصادره میکنند. خیلی هم طبیعی است که وقتی حرمت هر مسالهای از بین برود، هر کس که از راه میرسد خودی نشان میدهد و از آب گلآلود به راحتی ماهی میگیرد. حاصل این فضای ملتهب و متشنج، دستاوردی برای فوتبال ندارد. نه به رفع کاستیها و کمبودها کمک میکند، نه سواد رسانهای را افزایش میدهد. زمانی که تنشی را به راه میاندازید زحمتی بکشید و جستجو کنید ببینید شما هم در تعویض محل مسابقه تا امروز تقاضایی داشتهاید یا نه. مثلا زمانی که بازیهای پیکان و استقلال، استقلال و سایپا و استقلال و راهآهن به ورزشگاه آزادی منتقل شد حتما شرایط برگزاری در ورزشگاههای دیگر پایتخت مهیا نبود که باید برای این موضوع گریه کرد. تیمهایی که اگر اصول و مقررات بر فوتبال حاکم بود، امروز هم در لیگ برتر بودند و آنها هم سهمی از سفره پهن شده فوتبال میبردند. اما سایپا و راهآهن سقوط کردهاند و کسی دنبال مطالبهگریشان نیست. این وسط تیم هوادار هم شرایط را مساعد اعتراض دیده و وارد معرکهای شده که دوستان به راه انداختهاند تا بلکه بتواند نفعی ببرد. عجب اوضاعی است.
فقط محض اطلاع بهزاد غلامپور، ۲۸ آذر ۹۸، معاون امنیتی انتظامی استانداری تهران اعلام کرد «به دلیل فراخوان هواداران استقلال برای بازی امروز این تیم با پیکان، این بازی به ورزشگاه آزادی منتقل شد. حمیدرضا گودرزی در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا گفته بود مسوولان شهرقدس پیش از این اعلام کرده بودند که آمادگی کافی برای برگزاری این مسابقه را دارند، اما به دلیل فراخوان هواداران استقلال و ...» خلاصه جناب غلامپور، بله میشود که یک تیم هم بازی رفت و هم بازی برگشت میزبان باشد. صرفا جهت یادآوری!
منبع : منبع
23rd November 24