به گزارش وانانیوز،  اگر رفتار‌های هیجانی و پرخاشگر «ساپینتو» برای هواداران استقلال و اعضای کادر فنی و مدیریت رضایت‌بخش است و آن‌ها این حرکات عصبی را به معنی تصعب و عِرق معنی می‌کنند، هستند کسانی...
به گزارش وانانیوز، 

اگر رفتار‌های هیجانی و پرخاشگر «ساپینتو» برای هواداران استقلال و اعضای کادر فنی و مدیریت رضایت‌بخش است و آن‌ها این حرکات عصبی را به معنی تصعب و عِرق معنی می‌کنند، هستند کسانی که منطقی‌تر سرمربی آبی‌ها را زیر نظر دارند و بر این باورند که او نه تنها با حرکات «اَگرسیو» و داد و قالی که به پا می‌کند، تاثیری در جریان بازی‌های تیمش ندارد، بلکه در حواشی اخیر محور اصلی بوده است. این روز‌ها که بساط طعنه و متلک و نفرت‌پراکنی حتی داخل تیم‌ها رایج شده و غیرعادی نیست و تیم‌ها حتی از خودی‌ها هم می‌خورند، حسن آقای روشن منتقد شماره یک و همیشگی استقلال می‌گوید که شخصیت ساپینتو در حد استقلال نیست حتی اگر مربی خوبی باشد. اصغر شرفی هم بعد از مسابقه استقلال و صنعت نفت آبادان، که فاز تازه‌ای از رفتار‌های غیرقابل کنترل سرمربی استقلال به نمایش گذاشته شد و او با به کار بردن ادبیاتی سخیف از عبداله ویسی خواست که دهانش را ببندد! گفته که مگر او کیست که به همه توهین می‌کند؟ نه حرمت سرش می‌شود و نه احترام. محض اطلاع پیشکسوتان عزیز باید بگوییم او یک مربی خارجی است که وقتی زیادی «لی‌لی به لا‌لای» کسی می‌گذاریم دقیقا نمی‌دانیم که میزان ظرفیت هر فرد چقدر است. اگر از روزی که سرمربی پرتغالی با بالا و پریدن کنار زمین و رنگ خون شدن از شدت عصبانیت، نشان می‌داد که خیلی رفتار‌های معقولانه‌ای ندارد، باشگاه استقلال به عنوان کارفرما حرفه‌ای برخورد می‌کرد امروز حساب کار دست همه آمده بود.

البته که «ذات نایافته از هستی‌بخش، کی تواند که شود هستی‌بخش»، مصداق همین حرفه‌ای نبودن فوتبال ماست. از بالاترین نقطه مدیریت هر کدام از باشگاه‌ها که نگاه کنید تا آخرین رده هیچ‌کس با مفهوم حرف‌ای‌گری آشنا نیست. از باشگاهی که با اصول حرفه‌ای بیگانه است توقعی نیست که مدیریتِ رفتار بازیکنان و مربیان را به درستی انجام دهد. اشکال از همان ضعف‌های ساختاری است که فوتبال با آن دست و پنجه نرم می‌‌کند. استقلال به اندازه کافی هوادار دارد که در سخت‌ترین و بهترین روز‌ها کنار تیمشان بوده‌اند. تیم ریشه‌دار و اصیل نیازی ندارد که با ادعا‌های واهی که مطرح می‌شود به دنبال جذب هوادار باشد. مثلا همان روز معارفه که ساپینتو اعلام کرد از گذشته‌های دور عاشق استقلال بوده، باید کمی نگران می‌شدیم. ولی از آنجایی که ما ملت هیجانی هستیم و چنین هیجاناتی را دوست داریم، سرخوش از شنیدن این ادبیات به عرش می‌رویم.

مگر می‌‌شود یک مربی از کودکی یک تیم دیگر در کشور دیگری را دوست داشته باشد. از شما بعید بود آقای ساپینتو که این حرف‌ها را زدید. اگر بازیکن ما از کودکی عاشق الغرافه بوده داستانش فرق می‌کند، از شما که دنبال دیدن و تایید اوراق هویتی عبداله ویسی هستید انتظار داشتیم فوتبال ایران را بیشتر از این می‌شناختید. گناه شما نیست که هر حرفی که در دهانتان می‌گذارند تکرار می‌کنید، مقصر ما هستیم. شما در سرزمین دست و سوت و هلهله و هورا پا گذاشته‌اید. البته همیشه هم بساط کف و سوت جور نیست. امان از آن لحظه‌ای که باب طبع نباشید. دشمنان مثل مور و ملخ از هر طرف بیرون می‌آیند. همین خود شما که تا دیروز عزیز‌کرده همه بودید این روز‌ها صدای خودی و غریبه در آمده. قبلا هم فوتبال ما چنین تجربه‌ای داشت.

مربی که دوستدارانش مدعی بودند به فوتبال ایران شخصیت داده و دشمنانش او را متهم به دلالی می‌کردند. در قضاوت مردم خودتان بیشترین نقش را دارید. به بیست و هشت هفته‌ای که از لیگ گذشت نگاه کنید. بی‌انصافی است اگر بگوییم استقلال خوب بازی نمی‌کرد و غیرحرفه‌ای است اگر الان نگوییم این شما بودید که آبی‌ها را از قهرمانی دور کردید و از محبوبیت خود کاستید. آدرس اشتباه ندهید. داوری یک اتفاق لحظه‌ای است. با علم به اینکه در فوتبال ایران هنوز کمک داور ویدئویی نیست، هرگونه اعتراضی تاثیری در نتیجه ندارد، ولی قبول داریم که بعضی تصمیمات در نتیجه تاثیر دارند. اینکه به زعم خودتان و با دانش و تجربه‌ای که مدعی هستید با آن به ایران آمده‌اید برای هر سوتی جنجال به پا می‌کنید، به غیر از ضرر زدن به تیم مورد علاقه دوران کودکی‌تان، تصویری ناخوش از خود هم در تاریخ فوتبال ما به جا می‌گذارید. حداقل کاری که می‌کنید اگر برای فصل بعد هم ماندگار شدید، با توجه به شناختی که از دنیای فوتبال در ایران پیدا کرده‌اید بهتر و سنجیده‌تر رفتار کنید. قبل از شما هم هشت سالی مربی خارجی به زمین و زمان «گیر» می‌داد و ناله و نفرینی بود که بدرقه راه مربیان ایرانی می‌کرد. نه احترامی می‌گذاشت نه به نظری اهمیت می‌داد. دشمن شماره یک تمامی داوران بود و بنده‌های خدا سوت که می‌زنند تن و بدنشان به لرزه می‌افتاد. او هم با همین پرخاشگری‌هایی که کرد، بار‌ها ترمز تیم را کشید و ناکامی‌ها را به گردن هواداران و فدراسیون و حتی تمساح و عقرب انداخت. بد نیست از اطرافیانتان سوال کنید که چگونه آن‌هایی که برایش سر و دست می‌شکستند و می‌مُردند و می‌ماندند روزی که رفت چقدر خوشحال بودند.

شما استقلال را دوست دارید و در این شکی نیست. حتما قبل از استقلال هم دستمزد خودتان را بیشتر دوست دارید که حق مسلم شماست. ولی راهی که در پیش گرفتید و ادبیاتی که به کار می‌بردید مسیر مستقیم پیش رو را برایتان «کج» کرد. حتی زمانی که محروم شدید انتظار می‌رفت تا حدودی دست به عصا راه بروید، ولی آتش خشم و بی‌پروایی شما بیشتر شد. از آن بدتر، بعد از شکست تیم هوادار و رفتار ناپسند دروازه‌بانتان در زدن ضربه پنالتی کار را تمام شده فرض کردید. گناه شما نیست. عرض کردیم قبلا. مشکل از ساختار حمایتی است که چشم بسته مواظب است که خدای ناکرده خاطر مبارکتان آزرده نشود. ولی شما فقط یک مربی هستید که براساس توافق و قراردادی که دارید شرح وظایفتان مشخص است. مگر اینکه مدیران قبلی بندی به نام اعتراض مدام و ۹۰ دقیقه‌ای به قرارداد شما اضافه کرده باشند که ما از آن بی‌خبریم. همین باشگاهی که برای آن مربیگری می‌کنید، و مسوولانش به جای پرداخت بدهی‌ها، شبانه‌روز خود را وکیل و وصی تیم‌های دیگر می‌دانند تا علیه تیم دیگری شورش کنند، و از لابه‌لای تمام مسابقات صحنه‌های خطا و هند و کرنر را جدا می‌کنند و فریاد می‌زنند که حقشان خورده شده، سه، چهار سال قبل هم «کُشته و مُرده» مربی دیگری بودند که لقب «ال کاپو» را با خود این طرف و آن طرف می‌کشید.

یکی دو هفته تیم را صدر جدول برد و میلیون‌ها هوادار هم با تیم به عرش رفتند، ولی نیم فصل به پایان نرسیده به ایتالیا برگشت و امروز حذف استقلال حاصل عشق بی‌حد و حصری بود که هواداران تهییج شده آن زمان به او داشتند. کاش قبل از هر فریادی کمی فکر کنید و ببینید واقعا این رفتار‌ها برای هواداران مطلوب و دلنشین است یا کمی تا اندازه‌ای «شوآف». امیدواریم دو، سه سال دیگر مدیران استقلال برای پرداخت بدهی شما دست نیاز به سوی کسی دراز نکنند و از آسیا حذف نشده باشند. اگر شما خط قرمز باشگاه استقلال باشید که کسی نتواند نازک‌تر از گل به شما بگوید که وامصیبت. عجیب این تاریخ تکراری است.

منبع : منبع