- اخبار فرهنگی - به گزارش خبرنگار فرهنگی پایگاه خبری تاج من، مراسم یازدهمین سالگرد شهادت حاج حسن طهرانی مقدم بر سر مزار آن شهید والامقام برگزار شد. در این مراسم احمد بابایی شعرخوانی کرد و نوسروده‌ای...
- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی پایگاه خبری تاج من، مراسم یازدهمین سالگرد شهادت حاج حسن طهرانی مقدم بر سر مزار آن شهید والامقام برگزار شد. در این مراسم احمد بابایی شعرخوانی کرد و نوسروده‌ای در وصف پدر موشکی خواند.

"ایرانی مقدم"، با اجرای قاسم صرافان تقدیم به "پدر موشکی" + فیلم

در زیر فیلم شعرخوانی او و متن این ابیات را می‌خوانید:

 

مدیح گفتن موری ز شیر، یعنی من! برای از تو سرودن، حقیر، یعنی من!

تو خاک تشنه، به اکسیر اشک، دُر کردی تو دست خالی ما را ز تیغ، پر کردی

تو رو زدی به خطر، چشمه، راه رود گرفت دو دو شدی، شرر دامن یهود گرفت

تو خط شعله زدی بر غرور هیمه خصم رسید خط مقدم به پشت خیمه خصم

همیشه علقمه، تقدیر تشنه کامی توست هماره خط مقدم به نام نامی توست

از آن همیشه نهان، ناگزیر یعنی من برای از تو سرودن، حقیر، یعنی من

حسن شدی و علی بر رخت تبسم کرد جمل ز هول جمال تو دست و پا گم کرد

اذان عزم تو از چشم خصم، خواب گرفت مناره از افق چشم تو شهاب گرفت

به منجنیق بگو گام در افق بزنند ز هول جنگ، ابوالهول‌ها تپق بزنند

لالایی سوزناک احمد بابایی برای "آرتین"/ قصه پرغصه آرتین، دُردانه شاهچراغ + ویدئو

سحر شدی، ز سر ایل شب، کلاه افتاد قطار معجزه انقلاب، راه افتاد

وفا به وعده صبح مصاف، اینگونه است به زیر سایه تیغ، اعتکاف، اینگونه است

تو همتی به بلندای آسمان کردی به فتح معرکه‌ها سربلندمان کردی

تو از اراده راسخ، تو از بلا گفتی تو از مدینه، تو از راز کربلا گفتی

تو از هراس گذشتی ... امید یعنی این تو از حیات سرودی .... شهید یعنی این

به عجز خلق، سپر، عزم حق پرستت بود به خلق معجزه، دست خدا به دستت بود

تویی که سنگ مزارت، تب شبیخون است تویی که راز حیات تو دفن صهیون است

زبان لال و به لکنت، اسیر، یعنی من برای از تو سرودن، حقیر، یعنی من

قسم قسم به هیاهویِ در سکوت، قسم رجز رجز به شب و هِق هِق قنوت، قسم

جنون جنون به همین عقل مسلکی سوگند نفس نفس به گروهان موشکی سوگند

درد و دل‌های مادر "آرتین" در نامه‌ای که از بهشت آمده است + فیلم

به غیر خصم کسی در کمین نیفتاده است ببین که پرچم تو بر زمین نیفتاده است

ببین که لیلی ما را هزار مجنون است ببین که تیغ به زیر گلوی صهیون است

ببین که صاعقه، طوفان به دوش می‌آید صدای خس خسِ خیبر به گوش می‌آید

قسم به دل دلِ انگشت‌ها که بر ماشه است تلاش خصم، تکاپویِ آخر لاشه است

زمان نکبتِ کفتار و خشم شیران است به «ما رَمَیت» قسم، عرصه، دست ایران است

خدا به خط مقدم اراده فرموده است قسم به عصر، تلاشِ یهود، بیهوده است

همیشه علقمه، تقدیر تشنه کامی توست هماره خط مقدم، به نام نامی توست

انتهای پیام/

منبع : منبع