گروه دانشگاه پایگاه خبری تاج من-زینب امیدی: بعضی ازدانشگاهها در پاییز سال گذشته همانند برخی خیابانهای شهر، فضای نا آرام و جو رادیکالی را تجربه کردند و بعضاً شاهد بروز رفتارهای خارج از عرف دانشجویان برخی دانشجویان در اعتراضات کف دانشگاهها بودیم که تعجب خیلیها را برانگیخت.
اینکه چرا برخی از دانشجویان به نسبت سالهای قبل نوع بروز واکنش خود را با فحشهای رکیک جنسی همراه میکنند و یا از توهین به مقدسات ابایی ندارد و به اسم آزادی زنان حتی تا کشیدن روسری همکلاسی خود پیش میروند، سوالاتی است که حالا که فضای ملتهب آن روزها جای خود را به یک فضای آرام در جامعه داده است باید از منظر جامعه شناسی فرهنگی و سیاسی مورد بررسی، تحلیل و بازبینی قرار گیرد.
به همین منظور با آقای محمدباقر خرمشاد دکترای علوم سیاسی از دانشگاه لومیر لیون و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفتگو کردیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
* پاییز سال گذشته ما شاهد بروز رفتارها و هنجارهاشکنیهایی از سوی برخی دانشجویان در کف دانشگاهها بودیم که مشابه آن را در آبان 98 یا اغتشاشات 88 هم ندیده بودیم، به عقیده شما تغییر در نحوه اعتراضات جوانان در محیط دانشگاه به چه علت است؟
برای فهم کنشگری دانشجویان بایستی فهم و تحلیل درستی از اصل ماجرایی که اتفاق افتاد داشته باشیم تا در ذیل این تحلیل بتوانیم دانشجویان را به عنوان بخشی از طبقات موجود در جامعه بررسی کنیم.
در جامعه ایران امروز دو کانون مطالبه گری و اعتراض قابل تشخیص است، یکی طبقه متوسط جدید و دیگری طبقات فرودست. اینها بالقوه دارای ظرفیتهای لازم برای اعتراض و مطالبه گری هستند.
قبل از اتفاقات سال گذشته، ما بالفعل شدن این دو کانون مطالبهگری را در سالهای 78 و 88 مشاهده کردیم. دیدیم که طبقه متوسط جدید میاندار مطالبهگریها بودند. اما در 96 و 98 طبقات ضعیف را میبینیم که از مطالبهگری دست به اعتراض زدند که منجر به اغتشاش شد. هرکدام از این کانونهای مطالبهگری و اعتراض بر گسستهایی بنا شدند. طبقه متوسط جدید بر گسست سنت و تجدد عمل میکند و این گسل را فعال میکند و از کشور و دولت و نظام مطالبهگری و اعتراض دارد. طبقه فرودست نیز گسل یا شکاف طبقاتی را فعال میکند و ذیل آن عمل میکند و که موجب شد شاهد تکانههای اعتراض باشیم.
رفتار خارج از عرف دانشجویان در حوادث اخیر نتیجه نقص در آموزش و پرورش است| گفتگو با علی جوادیسوال این است که اتفاقات اخیر یعنی پاییز سال 1401 در این دو دسته بندی که گفتیم، به کانون اعتراضی طبقه متوسط جدید نزدیکتر است یا به اعتراض طبقات فرودست؟
به نظر میرسد که به اعتراضات 78 و 88 شبیهتر است. به عبارتی ما در این اعتراضات شبیه اتفاقاتی که در 96 و 98 رخ داد را این بار در جنوب شهر شاهد نبودیم. بیشتر مطالبه از جنس مطالبات طبقه متوسط جدید بود؛ همانطور که در شعار انتخابی آنها این مساله نمایان بود. مثلا کار، مسکن ، آزادی یا نان، مسکن، آزادی نبود و بیشتر صحبت از مطالبهگری بود که اسمش مطالبه زنان بود، اما در آنجا هم فقط مطالبات بخشی از طبقه متوسط را شاهد بودیم.
اما در دانشجویان ظرفیت هر دو نوع مطالبهگری وجود دارد. در تقسیم بندیهای جامعه شناختی، بخشی از طبقه متوسط جدید یا بخشی از طبقه شهری محسوب میشوند. در نتیجه دانشجویان در اتفاقات اخیر در زمینههایی نقش آوانگارد طبقه متوسط جدید را در مطالباتشان در اعتراضات ایفا کردند. البته دانشجویان در ایران و کشورهای مشابه به صورت سنتی در قالب آوانگارد مطالبات فقرا و فرودستان هم جای میگیرند، چون دانشجویان عمدتا گروه آرمان خواه و عدالتخواه هستند.
ولی از اواسط دهه 70 که طبقه متوسط جدید بیشتر مطالبات لیبرالیستی و تجددخواهانه خودش را مطرح کرد؛ دانشجویان هم از آن دهه با یک شیفت پرادایمی از دانشجویان عدالتخواه به دانشجویان آزادی خواه تغییر مسیر دادند و بخشی از بدنه جنبش دانشجویی از آن زمان به سمت عمل کردن در چارچوب طبقه متوسط جدید پیش رفت تا به عنوان آوانگارد مطالبه گر در مورد عدالتخواهی و سخنگویی کردن برای مطالبات طبقه فرودست.
این مطالبات بر شکاف سنت و تجدد عمل میکند. از وقتی تجدد وارد ایران شد، شاید سه مرحله پشت سر گذاشت. در مرحله اول تجدد یک پدیده نخبگی و روشنفکری بود، یعنی تعداد کمی از جامعه ایران تجدد را میشناختند. شاید اگر دوره مشروطیت را به عنوان شاخص ببینیم با توجه به اینکه آن زمان ایران شامل یک جامعه روستایی و کشاورزی بود و ارتباطات به شکل الان نبود؛ در واقع ایدهها، ایده آلها و خواستههای طبقه روشنفکر فراگیری پیدا نمیکرد تا اینکه تجدد به مدرنیزاسیون از بالا در دوره پهلویها تبدیل شد.
*تربیت مجازی دهه هشتادیها آنها را به سخنگویانی با رفتارهای خاص در اتفاقات 1401 تبدیل کرد
اینها نوعی مدرنیزاسیون اجباری ایجاد کردند و دایره تجددگرایان وسیعتر شد، ولی چون با شتاب و از بالا تحمیل شده بود مقاومت طبقه سنتگرا و متدینین را برانگیخت و نتیجهاش انقلاب اسلامی ایران شد. نتیجه این انقلاب این شد که سنت گرایان در حاکمیت قرار گرفتند و تجدد گرایان نیز قبول کردند که حاکمیت سنت گرایان را به رسمیت بشناسند و این روند در نوعی تعامل و هم زیستی تا 20 سال بعد از انقلاب ادامه پیدا کرد. اما از زمانی که شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی رشد کردند و امکان دادند که به تدریج نوعی مدرنیزاسیون از پایین و داوطلبانه شکل بگیرد، سبک زندگی در ایران تغییر کرد یعنی شما آن نوع سبک زندگی که در شمال تهران میدیدید حالا در جنوب شهر نیز شاهد بودید. در نتیجه جامعه ایرانی یک جامعه دو قطبی به لحاظ فرهنگی شد و اینجا طبقه متوسط جدید نقش اصلی این گروه متجدد را بازی می کرد.
دانشجویان هم به عنوان بخشی از طبقه متوسط جدید که زندگی دانشجویی به مفهوم زندگی جمعی و گروهی دارند و مضاف بر آن عاداتی که زندگی جمعی خوابگاهی می تواند برای آنها ایجاد کند، وجود پدیده جدیدی به عنوان فضای مجازی و ارتباطات مجازی روی آنها تاثیر گذاشته است؛ شامل دربرگیری دانشجویان دهه هشتادی شده است. شاید تربیت مجازی دهه هشتادیها آنها را به سخنگویانی با رفتارهای خاص طبقه متوسط جدید در اتفاقات پاییز 1401 تبدیل کرد.
* پس از ادامه پیدا کردن اعتراضات در دانشگاهها عده ای میگفتند دولت و حاکمیت امکان اعتراض قانونی در مکانهای مشخص را فراهم نکردند برای همین شاهد این ناهنجاریها در دانشگاه هستیم. اما از طرفی ما شاهد بودیم سطح مطالبات دانشجویان به داشتن سلف مختلط تنزل پیدا کرد و شبیه یک مطالبهگری منطقی و حرفهای نبود. نظر شما چیست؟
در ایران با جنبش دانشجویی به صورت پارادوکسیکال یا متناقض برخورد شده و روند طبیعی سیاست و حکومت در همه جوامع از جمله جامعه ایران ایجاب میکند که فعالیتهای سیاسی دانشجویی بعد از سالهای فاصله گرفتن از انقلاب به تدریج به سمت نهادینه شدن برود. یعنی دانشجویان در قالب احزاب، گروهها و تشکلهایی که رسماً در کشور وجود دارد شاخههای دانشجویی داشته باشند و دانشجویان فعالیت سیاسی خود را بدین شکل ادامه بدهند. اما در ایران به چند دلیل این اتفاق نیفتاد. خود حاکمیت از نگرانی اینکه نهادینه شدن فعالیتهای سیاسی دانشجویان باعث شود نتواند سیاستمدارانی که در مسیر زاویهدار انقلاب عمل میکنند را کنترل کند، جنبش دانشجویی را فعال اما غیر نهادینه شده نگاه داشت. برای اینکه بتواند از اهرم و ابزار جنبش دانشجویی برای اصلاح انحرافات احتمالی پدید آمده در روند انقلاب استفاده کند.
این موجب شد جنبش دانشجویی از آن حالت نهادینه شدن فاصله بگیرد. از جانب دیگر هم وجود نوعی رادیکالیسم که معمولاً در فضاهای دانشجویی وجود دارد ایجاب میکرد که جنبش دانشجویی حالت نهادمند نگیرد و حوزه سرکشی خود را محفوظ نگه دارد تا هروقت لازم شد بتواند قالب شکنی کند و خارج از آنها عمل کند. همه این شرایط موجب شد جنبش دانشجویی در ایران حالت خاصی پیدا کند.
امروز هم در میان جوانان و هم قشر زنان تحصیلات عالی بالا گرفته است مجموعهای از مطالبات زنانه و مطالبات جوانانه در قالب طبقه متوسط جدید سمت و سوهایی پیدا کرده که آنها را در پاییز 1041 دیدیدم. همان مطالبات تبدیل به مطالبات دانشجویی شد.
به عبارت دیگر آوانگارد این حرکت در قالب شعارهایش زودتر از بدنه این را نمایاند که انتهای این مطالبات از جنس طبقه متوسط جدید چه هست و چه میتواند باشد. خصوصا در این قصه اتفاقات دانشجویی سال 1401 خیلی شبیه جنبش دانشجویی 1968 فرانسه شد در آنجا هم همین مطالبه سلف و تسخیر سلف خوابگاه دختران اتفاق افتاد و شباهتهایی بین این دو جنبش دیده میشود در واقع این حرکت را میتوان سکولاریسم عریان یا سکولاریسم شتابان و جهش یافته و ضریب خورده نامگذاری کرد.
* کنشگری دانشگاهها باید به مثابه عامل انتقال آرامش به جامعه باشد، اما چیزی که در این چند ماه اخیر شاهد بودیم این بود که در اعتراضات 1401 ماجرا از کف خیابانها جمع شده بود و رسانههای معاند با پوشش خبری مستمر سعی در متشنج و ملتهب نشان دادن فضای جامعه به وسیله بازنمایی اغراقشده ی اعتراضات دانشجویان داشتند.
پوشش دادن آنچه در 1401 ایران رخ داد را شاید باید در حرفهای مکرون دید. آن زمان مکرون گفت آنهایی که در خیابانها هستند حاملان و مروجان ارزشهایی هستند که ما به آنها باور داریم. این به بخش دیگری ار اتفاقات برمیگردد. من بخش داخلیش را به سمت دو گسل بردم و توضیح دادم که هر کدام در مقطعی فعال بودند و هیچوقت هردو همزمان فعال نبودند. در مقطع اخیر هم بعضی تلاش به فعال کردن هردوی این گسلها کردند.
*از یک زمانی به بعد نوع اعتراضشان کاریکاتوریزه شد خصوصا در تقلید انقلاب 57
در واقع به این جمع بندی و تحلیل رسیده بودند و تصور بر این بود که حاملان ارزشهای غربی در ایران آنقدر قوی و دارای نیروی اجتماعی بزرگی شدند که با توجه به نارضایتی فراهم آماده به دلیل تحریمها، جامعه ایران مستعد انقلاب است و دنبالهرو این ارزشها با توجه به سردی و ناامیدی نشات گرفته از وضع موجود خواهد بود. لذا آنها مدام تلاش کردند تا انقلابی را در رسانهها متولد کنند تا جامعه ایران را آبستن انقلاب کنند. از یک زمانی به بعد نوع حرکتشان کاریکاتوریزه شد خصوصاً در تقلید انقلاب 57 که عینا تلاش میکردند به صورت فشرده سری اتفاقات افتاده این سالها را کپی برداری و اجرایی کنند. در نتیجه کل جریان از حالت طبیعی خارج میشد و آن را در فضای دانشجویی هم شاهد میشدیم.
دانشگاه باید جایی برای آرامش باشد اما همیشه به دلایلی که من در مقاله موج چهارم جنبش دانشجویی در ایران در سال 84 نوشتم، اینگونه نمیشود.
* چقدر شکاف بین نسلی را زمینه ساز بروز این رفتارها از سوی دانشجویان میدانید؟
شاید بعضی از خشونتهای اتفاق افتاده در دانشگاهها خصوصاً خشونتهای کلامی را بایستی در نوع تربیت فضای مجازی این نسل جستوجو کرد. زیرا ما نه در سنتهای ایرانی این خشونت کلامی را داریم نه در سنتهای اسلامی و نه حتی در اتفاقات 98 و ماقبل آن. این برای ما به عنوان معلم علم سیاست هم یک معما بود که چرا این اتفاق افتاد؟
یکی از پاسخها این است که این نسل در فضای مجازی با چنین ادبیاتی بزرگ شدند؛ به عبارتی بر خلاف قبحی که در ذهنیت نسل ما و مردم عادی وجود دارد، در ذهنیت جوان دهه هشتادی یا نسل زد این قبح وجود ندارد. کما اینکه در توییتر این اتفاق به وفور دید میشود. آنها عصاره حرف و خشمهای خود را در کلمات هرچه رکیکتر نشان میدادند. در حقیقت آنچه در فضای مجازی عادی شده بود در فضای عینی هم نمود پیدا کرد و برای جامعه ایران شگفت انگیز و شوک آور جلوه بود.
*عقلای کشور برای ترمیم شکاف بین نسلی به فکر گفتگو بین نسلی باشند
* تبدیل شدن این شکاف بین نسلی به گفتگو بین نسلی میتواند به بهبود این اوضاع کمک کند؟
شکاف نسلی همیشه وجود داشته است؛ پدر و مادرها هم از بعضی رفتارهای ما تعجب میکردند. آنچه الان رخ داده ضریب خوردن این شکاف و کوتاه شدن فواصل نسلها و جهش این شکاف است. در ایران دو گروه وجود دارد. یک عده این شکاف را قبول دارند و عده ای ندارند. من جز دستهای هستم که فکر میکنم این شکاف نسلی وجود دارد و جدی است و از جمله شکافهای فعال ایران است. این شکاف خیلی زود وارد یک عرصه رادیکال سیاسی شد، ضریب و حتی محک خورد و از حالت نظر وارد عمل شد و عریان شد.
وقتی به این شکافهای اجتماعی برمیخوریم باید بتوانیم برای گذر از این گسل تدبیر کنیم. یکی از این راه ها گفتوگو است. در هر حال اگر این هم نباشد باید عقلای کشور برای ترمیم این گسل به فکر راهکار باشند؛ چون با این سیر شتابان تکنولوژی رسانهای و انقلاب دیجیتالی که در حال رخ دادن است بایستی برای این گذر سریع که از محصولات این شکاف نسلی فکری کرد.
* بیکاری نسل جوان و نبود شغل پس از فارغ التحصیلی را تا چه میزان بر روی اعتراضات اخیر جوانان تاثیرگذار میدانید؟
قطعا یکی از عوامل موثر است اما تنها عامل موثر نیست. یعنی اگر چنانچه معضل بیکاری کمتر می بود در کمتر شدن عصبانیت و خشم موثر بود، ولی در آن دو کانون اعتراضی که گفتم یک رابطه معکوس بین نوع وضعیت جامعه و وضعیت رفاه با بالا رفتن یا پایین آمدن اعتراضات وجود دارد. اگر رفاه اجتماعی بیشتر و فاصله طبقاتی کمتر شود از شدت تبدیل بالقوه اعتراضات گسل طبقاتی خصوصاً اقشار ضعیف جامعه کاسته میشود، اما هرچه رفاهیات اضافه شود بر نوع مطالبات طبقه متوسط جدید افزوده میشود و نسبت این دو باهم برابر نیست. پس بحث کم شدن بیکاری حتماً یک بخشهایی را ترمیم میکند اما به صفر نمیرساند و برخی مطالبات جدید برای طبقات متوسط جدید ایجاد و به آن دامن میزند.
* شما در صحبتهای خود از «نسل زد» نام بردید منظورتان چه بود؟
به کسانی که در کشور از اواسط سال 75 تا انتهای دهه 80 و در کشورهای خارجی یا لاتین از 2005 به بعد متولد شدند؛ نسل زد میگویند. این ها نسل متولد شده در فضای مجازی هستند؛ به نسل قبل از اینها نسل ایگرگ میگویند که تازه زمان آنها فضای مجازی متولد شده بود.اما نسل زد در این فضا زندگی کردند و محصول این فضا هستند. این نسل یک روحیه خاص دارد. من یک مقاله آلمانی میخواندم که در آن به یک قرار اینترنتی اشاره کرده بود که پلیس آلمان از شدت حجم تجمع تعجب کرده بود.
در این مقاله به پلیس آلمان توصیه شده بود نبایستی در مقابل این تجمعات برخورد خشن کرد چون این نسل میخواهد دیده شود. مثلاً اگر این جوان سر قراری که گذاشته تا دیده شود مورد برخورد قرار بگیرد آنها از این خشونت تصویرسازی میکنند تا با انتشار این تصاویر دیده شوند.
از جمله خصلتهای بارز این نسل عطش برای دیده شدن است. این نسل غالباً سکولار و لیبرال هستند؛ اغلب در خانواده های تک فرزند بزرگ شدند و مطالبات عجیب و غریبی دارند و رقابت جدی در زندگی با کسی نداشتند. کمترین سرکوفت را خوردند و با مخالفتهای جدی در خانواده مواجه نشدند و همیشه تقاضاهای آنها در صدر قرار داشته و تامین می شده. اینها خصوصیتهایی است که در خصوص نسل زد عنوان میکنند.
انتهای پیام/
منبع : منبع
24th November 24