- اخبار سیاسی - گروه سیاسی پایگاه خبری تاج من- در هفته‌های گذشته که کشور شاهد بروز برخی اغتشاشات بود، همزمان شاهد تجمعاتی نیز در حمایت از این اغتشاشات از سوی ایرانیان خارج کشور بودیم. اجتماعی که در ب...
- اخبار سیاسی -

گروه سیاسی پایگاه خبری تاج من- در هفته‌های گذشته که کشور شاهد بروز برخی اغتشاشات بود، همزمان شاهد تجمعاتی نیز در حمایت از این اغتشاشات از سوی ایرانیان خارج کشور بودیم. اجتماعی که در برلین شکل گرفت، انتقادات فراوانی را از سوی حتی اپوزیسیون به خود جلب کرد؛ از حضور تجزیه‌طلبان و پرچم‌های وابسته به احزاب تروریستی گرفته تا سخنرانی چند فعال همجسنگرا و تریبون دادن به وابستگان گروهک منافقین!

همزمان، برخی رسانه‌های خارج کشور نیز در دمیدن بر آتش این اغتشاشات کم نگذاشتند و شبکه‌شان در اختیار تجزیه‌طلبان قرار و گروهک‌ها قرار داشت. برای بررسی وضعیت اپوزیسیون خارج کشور و همچنین ایرانیانی که در سالهای اخیر به کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی رفته‌‌اند، با منصور حیدرزاده نویسنده و فعال رسانه ساکن دانمارک گفـت‌وگو کردیم. 

 حیدرزاده از نسل اول ایرانیانی است که بعد از انقلاب به خارج کشور مهاجرت کردند؛ وی سابقه فعالیت در گروه فدائیان خلق (اکثریت) را داشته و از مبارزان دوران انقلاب به‌شمار می‌رود اما در سالهای اخیر با کنار گذاشتن افکار چپ و مارکسیستی، در فضای رسانه‌ای دانمارک به حمایت از ایران در برابر پروپاگاندای رسانه‌ای غرب می‌پردازد. 

اپوزیسیون علیه فعالیت‌های اسلامی در خارج پرونده‌سازی می‌کند«دو مسلمان در محضر کی‌یرکه گود»، «سرخ و سفید»، «روزی روزگاری در دانمارک»، «زهرا از سفارت» از جمله کتاب‌های آقای حیدرزاده است که در خارج از کشور منتشر شده است. وی همچنین دو کتاب برای آموزش زبان دانمارکی که یکی از زبان‌های سخت دنیا است منتشر کرده که در اختیار ایرانیان مهاجر قرار می‌دهد.

تسنیم: جناب آقای حیدرزاده؛ در ابتدا ممنون می‌شوم برای اطلاع خوانندگان تسنیم بخشی از سوابق خود را بیان کنید. 

منصور حیدزاده: من سال 1984 به دانمارک آمده و پناهنده شدم. آن زمان من جزو گروه‌های چپ و سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) شاخه علی کشتگر بودم؛ طبق روال مرسوم آن زمان پناهنده شدم اما بعداً پناهندگی را به ایران پس دادم و باید بگویم دارای تابعیت دوگانه نیستم و تابعیت ایرانی خود را حفظ کردم.

این را هم باید اضافه کنم که مانند بسیاری از هم‌نسلان خودم دیگر چپگرا نیستم و ایده‌های سوسیالیستی ندارم و از سال 2005 و انتشار کاریکاتورهای موهن به پیامبر اکرم(ص) به سمت اسلام چرخش کردم و طرفدار جمهوری اسلامی شدم و مفتخرم که جزو منفورترین چهره‌های دانمارک بین اپوزیسیون هستم(باخنده).

در رابطه با فعالیت‌هایم باید بگویم چند رمان و یک مجموعه داستان کوتاه و دو  ترجمه دارم؛ دو کتاب عام‌المنفعه در ارتباط با زبان دانمارکی دارم که برای دانشجویان و دانش‌آموزان ایرانی که وارد دانمارک می‌شوند تالیف کردم. دو رمان من در ایران هم در نوبت چاپ است و با انتشارات صاد قراردادش بسته شده و قرار است منتشر شود و بقیه هم منتشر خواهد شد. 

فیلم کامل گفت‌وگو با منصور حیدرزاده ایرانی ساکن دانمارک

تسنیم: شما از نسل ایرانیانی هستید که در ابتدای انقلاب از ایران خارج شدند و دلیل پناهندگی شما هم سیاسی بود؛ در سالهای اخیر نیز نسلی از ایرانیان به سمت اروپا مهاجرت کردند که مصادف با دورانی بود که از کشورهای غرب آسیا هم شاهد سیل مهاجران بودیم. فضای فکری حاکم بر مهاجران جدید چیست و به قول معروف، اتمسفری که در آن زندگی می‌کنند و آنچه ایرانیان جدید در اروپا دنبال می‌کنند، چه تفاوتی با نسل اولی‌ها دارد و آیا رویایی که در ذهن دارند، در اروپا قابل تحقق هست؟

منصور حیدرزاده: این سوال جنبه‌های گسترده‌ای دارد؛ اجازه دهید از جای مشخصی ورود کنم و از همین تجمع برلین؛ در این تجمع حدود 37 هزار نفر یا نهایت 40 هزار نفر بودند که روی هم رفته 3.5 درصد ایرانیان مقیم اروپا بودند؛ من خودم به شخصه گروه‌های شرکت‌کننده را جدا از اوکراینی‌ها و تجزیه‌طلبان کشورهای دیگر به دو دسته تقسیم می‌کنم. ایرانیان قدیمی که در فاز براندازی هستند و یا ایرانی‌های جدید که طی این 20 سال اخیر به اروپا آمدند؛ قدیمی‌ها کسانی هستند که هنوز روی فاز براندازی هستند و تعدادشان خیلی کم است. اگر بخواهم مشخص‌تر صحبت کنم، ایرانیان قدیمی به دو گروه تقسیم می‌شوند. گروه‌هایی که در فاز سلطنت‌طلبی یا مجاهدین و کمونیسم ماندند  و البته در اقلیت‌اند و یا افرادی همچون من که با زمانه طور دیگری حرکت کردیم و واقعیت را به چشم خود دیده و به حقانیت جمهوری اسلامی پی بردیم و صف خود را از صف براندازی و مبارزه سیاسی جدا کردیم.

از «کنفرانس برلین» تا «اجتماع برلین»؛ امتداد درماندگی اپوزیسیون خارج‌ کشوراجتماع تجزیه‌‌طلبان، همجنسگرایان و منافقین در برلین به نام "ایران"

کسانی که در اجتماع برلین شرکت کردند؛ ایرانیان نسل قدیمی هستند که در خط براندازی‌ و در اقلیت‌اند اما اکثریت ایرانیان تازه وارد هستند. اینها از لحاظ فکری هیچ‌کدامشان انسجام فکری قدیمی ما را ندارند. ما دلایلی برای مهاجرت داشتیم از جمله جنگ ایران وعراق‌، بیکاری، تعطیلی کارخانه‌ها و... اما جدیدی‌ها هیچ دلیل موجهی نداشتند جز توهمات پوچ! اینها شنیده بودند اینجا آزادی هست، جای پیشرفت هست و همین شعارها! اینها به خارج آمدند اما با درهای بسته روبه‌رو شدند و شکست خوردند و به مشاغل پایین‌تر از تحصیلاتشان (البته اگر تحصیلاتی داشتند)، تن دادند و آرزوی برگشت دارند. 

می‌خواهم بگویم  کسانی که در تجمع برلین شرکت کردند، اکثراً ایرانیانی بودند که از این تیپ آدم‌ها هستند که رویاهایشان با شکست مواجه شد و برای پیشرفت و خوشبختی به غرب آمدند اما آرزویشان این است که با رفتن جمهوری اسلامی برگردند. 

** نسل قدیم مهاجران ایدئولوژی و برنامه داشت اما نسل جدید متوهمانه به اروپا آمدند

اما اینکه تفاوت فکری ما با نسل جدید مهاجران چیست؟ ما در هر فاز و حزب و دسته و گروهی بودیم، تئوری و آلترناتیو - ولو باطل- برای جمهوری اسلامی داشتیم، ایدئولوژی داشتیم اما نسل جدید اینها را ندارد و متاسفانه متوهمانه به اروپا آمدند و یک نقطه مشترک دارند و اینکه جمهوری اسلامی را قبول ندارند و غیر از این برنامه خاصی که سر آن توافق و اتحاد داشته باشند و دور آن جمع شوند، ندارند؛ وقتی هم می‌پرسیم که مابه‌ازای جمهوری اسلامی چه می‌خواهید جوابی ندارند؛ فقط می‌گویند یک دولت دموکراتیک آزاد می‌خواهیم که فقر نباشد، زن آزاد باشد، برای کار باشد و... ؛ اینها حرف‌های قشنگی است اما کجای دنیا همه اینها را با هم پیدا می‌کنید؟ و آیا چنین آلترناتیوی جای جمهوری اسلامی هست و آیا اتحادی بر سر آن آلترناتیو هست و برنامه مشترکی وجود دارد؟

اینها فقط شعار می دهند و حرف های قشنگ می‌زنند و این فرق نسل قدیم با جدید است.

جمهوری اسلامی برآمده از یک انقلاب مردمی است و نماینده هویت ملی و دینی ماست

تسنیم: شما به درستی به مسئله نبود برنامه مشترک و اتحاد اپوزیسیون اشاره کردید؛ چرا اپوزیسیونی که 40 سال است در خارج کشور است، هیچگاه به فکر اتحاد یا برنامه مشترک نبوده و ما در طول این سالها شاهد پسرفت آنها هستیم؟

منصور حیدرزاده: از نظر من جمهوری اسلامی نمی‌تواند اپوزیسیون مشروع و قانونی و موجه داشته باشد چراکه جمهوری اسلامی برآمده از یک انقلاب مردمی است و این نظام نماینده هویت ملی و دینی ماست و ما نمی‌توانیم برای آن جایگزینی داشته باشیم. این جمهوری حرف اول و آخر هویت دینی ما را می‌زند. ما 85 میلیونی جمعیتی و 80 میلیون حدودا شیعه هستیم؛ از نظر دموکراسی هم این شیعه حق دارند براساس مشروعیت خودش نظامی داشته باشد و غرب هم قبول دارد که یک اکثریت مذهبی با پایه‌های دینی و تاریخی خودش بر دیگران حکومت کند و ما هم این را در ایران داریم.

اسلام هم دینی است که فلسفه سیاسی خود را دارد که نهایتاً به ولایت فقیه بعنوان تنها شکل مشروع حکومت مذهبی در اسلام و جامعه مذهبی ختم می‌شود. ما با چنین دولت - ملتی یا دولت ملی به قول اروپایی‌ها طرف هستیم. این دولت آلترناتیوی نمی‌تواند داشته باشد که که بگوید من از شما برترم؛ مثلا در روسیه یک نفر خود را اپوزیسیون پوتین معرفی می‌کند و با برشمردن اشتباهات پوتین، خود را آلترناتیو توصیف می‌کند یا چند نخبه و تحصیلکرده را به سمت خود می‌کشاند اما در ایران چه کسی می‌تواند آلترناتیو ارائه دهد و بگوید کار شما اشتباه است و یا هویت ملی یا هویت  شما این نیست و چیز دیگری است یا در برابر جمهوری اسلامی خودش را اپوزیسیون  کند؟ لذا من معتقدم اپوزیسیونِ آلترناتیو در برابر جمهوری اسلامی باطل است.

** اپوزیسیون فعلی علاوه بر باطل بودن، زائده‌های روشنفکری دوران شاه هستند

اما اینها که از زمان بعد انقلاب به خارج آمدند چه کسانی هستند؟ این اپوزیسیون علاوه بر باطل بودن،  همان زائده های روشنفکری حکومت پهلوی است که الان به بیرون پرت شده است؛ من در یکی از کتاب‌هایم از قول یک نفر نوشتم که حکومت پهلوی زائده‌هایی داشت که برخی از آنها در ایران ماندند و برخی به خارج پرت شدند. چرا پرت شدند؟ زیرا ایران در گردش تاریخی که کرد و در دگرگونی بزرگی که با انقلاب 1357 رخ داد، کل زائده های آن دوران به بیرون پرت شدند؛ مثل یک دستگاه موتور که می چرخد وکلی چیز پرت می‌کند، اینها نیز به بیرون پرت شدند، آنها دیگر به ایران برنمی‌گردند، باطل هستند و از گردونه تاریخی ایران به بیرون پرت شدند.

** اپوزیسیون از طریق دشمنی با نظام نان می‌خورد و بودجه می‌گیرد!

اینها همیشه می‌خواهند و خواستند هویت خود را به عنوان اپوزیسیون حفظ کنند و بگویند که ما آلترناتیو هستیم، ما جایگزین جمهوری اسلامی هستیم چون از این طریق نان می‌خوردند. بودجه گرفتند از این طرق حمایت شدند دم و دستگاه و امکانات در اختیارشان قرار دادند؛ آنها را هول دادند و گفتند بروید و ما پشت شما هستیم. این کارها را امریکا و اسرائیل و کشورهای غربی می کنند.

اینها در بزنگاه‌های مختلف خواستند خودی نشان دهند. چه در جریان دوم خرداد، چه فتنه 88 و چه اتفاقات آبان و چه الان اینها می‌خواهند بیایند در میدان و بگویند که کار جمهوری اسلامی تمام است در حالیکه خودشان هم می‌دانند اینطوری نیست. فقط دارند با سیلی صورت خودشان را حفظ نگه دارند.

تسنیم: در واقع به نحوی کاسبی و شغل محسوب  می‌شود؟

منصور حیدرزاده: بله. یک کاسبی و شغل است. اینها دارند این کار را می‌کنند که مرتب به آمریکا و کشورهای اروپایی به آنها پول و امکانات و استودیو و خط و مشاوره می‌دهند بگویند ما داریم یک کارهایی می کنیم و بیکار ننشستیم؛ وقت‌هایی هم که این اغتشاشات و اینها نیست همین کار را می‌کنند؛ به طور دیگر خبرسازی و دروغ و جعل خبر و... کارشان این است.

** کسی که خود را اپوزیسیون می‌داند مرزهای وقاحت  وخشونت و اخلاق را له می‌کند

قدیم جمعیت بیشتری داشتند، گردهمایی بیشتری برگزار می‌کردند اما همیشه گردهمایی هایشان و بیانیه‌هایشان از هم می‌پاشید. در گردهمایی جبهه‌هایی را تشکیل می‌دادند مثل جبهه دموکراتیک فلان یا جمهوری خواهان فلان اما همه از هم گسیخته می‌شد و الان برای همین کارها هم امیدی بهشان نیست؛ اینکه چرا الان این قدر زیاد شدند باید بگویم زدند به سیم آخر! با این پرچم‌های تجزیه طلبی و همجنس بازی نهایت چیزی که قبلا نمی‌خواستند بگویند را الان می‌گویند؛ کسی که خود را اپوزیسیون می‌داند همه مرزهای وقاحت و دریدگی سیاسی، خشونت و اخلاق را دارد له می‌کند و دیگر چیزی باقی نگذاشتند؛ آخر زمانی می‌گوییم اپوزسیون هستیم که بگوییم در این کار و حوزه از جمهوری اسلامی بهترو ورزیده تر هستیم. شیوه ها و اخلاقمان، روشن و بهتر است. اینها با کارهایی که می‌کنند، با دست خودشان ماهیت اصلی خود را افشا می‌کنند و اینکه ما چقدر پست و بی برنامه و باطل هستیم.

آیا جمهوری اسلامی لازم است اینها را افشا کند؟ به نظر من نه؛ اینها افشاگر خودشان هستند. در کرج مامور پلیس را کُشتند و با لگد می زنند. شعار زن، زندگی، آزادی می‌دهند اما بدترین فحش ناموسی به مخالفان خود می‌دهند و این مصادیق زیاد است.

تسنیم: در روزهای اخیر درباره رفتار با اغتشاشگران در ایران و رفتار پلیس در کشورهای اروپایی حتی در تجمعات ایرانیان خارج از کشور از سوی کشورهای اروپایی شاهد یک برخورد دو گانه بودیم. دیدیم پلیس اروپا با تجمعات آنها چه برخوردهایی داشت اما همین افراد به برخورد پلیس پلیس ایران با آشوبگران و اغتشاشگرانی که با سنگ و چوب حمله می کنند چه واکنش هایی نشان می دهند. نظر شما درباره رفتار پلیس ایران و مدارایی که در یک ماه اخیرصورت گرفت چیست؟ شما که سالها ساکن دانمارک هستید اگر چنین اتفاقی رخ دهد رفتار پلیس دولت دانمارک چگونه است؟

حیدرزاده: سوال خوبی بود. من حدود سه هفته پیش یک مطلب و یک مقاله درمورد خشونت پلیس غرب و عدم خشونت پلیس ایران نوشتم؛ من نمی خواهم وارد این مسئله شوم که چرا پلیس ایران اینقدر مدارا می کند؛ شما در ایران حتما می‌دانید درباره اینکه علت مدارا تا این حد چیست. البته این را هم می گویم ایران حرف از چیزی می‌زند که همیشه کارآمد، درست و خوب است آن هم چیزی به اسم "صبر استراتژیک" است. شاید پلیس ایران و مسئولان ایران در این مرحله فکر می‌کنند باید صبر استراتژیک داشته باشند و بعد واکنش نشان دهند.

** استانداردهای برخورد پلیس در غرب بسیار خشن است

استاندارهای غرب و برخورد پلیس درغرب خیلی خشن تر است؛ در دانمارک افراد نمی‌توانند همین طور راهپیمایی کنند و باید اول مجوز بگیرند؛ حتی اگر ده نفر باشند باید مجوز بگیرند که ما از فلان مکان تا فلان مکان راه می‌رویم یا تجمع می‌کنیم. وقتی راهپیمایی می‌کنند، پلیس اطراف آنها چند پست می‌گذارد که کسی مزاحم آنها نشده و درگیری ایجاد نشود اما اگر یک نفر از این افراد حاضر در تجمع چوب یا سنگ دستش باشد یا خشونتی کند همان جا بر زمین می‌خوابانندش و لگدمالش می‌کنند و به مرکز پلیس می‌برند. اغتشاشگران که از غرب تعریف می‌کنند، چرا فرق رفتار پلیس ایران را با غرب نمی‌بینند.بارها در دانمارک دیده شده که پلیس حتی تجمع مسالمت آمیز مردم را که با مجوز راهپیمایی کردند را نیز مورد برخورد قرار داده و همه شرکت کنندگان را گرفته است؛ بعد معلوم شده که پلیس می‌خواسته مانور دهد و شیوه های جدیدی از دستگیری را به آزمایش بگذارد و آن را روی مردم و شرکت کنندگان در تجمع انجام داده است!

** پلیس اروپا شیوه‌های جدید دستگیری را روی تجمع‌کنندگان اجرا می‌کند

کسی هم چیزی نگفته البته انتقاد کردند ولی پلیس به کسی حساب و کتاب پس نمی دهد. چقدر پلیس وحشی است که حتی تجمعی که خودش مجوز داده را بر هم بزند؟ شاید باور نکنید.

من عکسهایی از چنین تجمعی را دارم و در کنار مطلب خود منتشر کردم. اولین بار که چینن برخوردی پیش آمد مربوط به تجمعات آب و هوا در سال 2010 در کپنهاک بود و محمود احمدی نژاد هم در آن شرکت کرد. حدود چند هزار نفر دانمارکی تجمعی قانونی درباره مسائل آب و هوا برگزار کردند تا شعار دهند با اینکه مسلح نبودند زن و مرد و جوان و پیر در تجمع بودند پلیس همه را گرفت.

در آن سرمای سخت ژانویه همه را 5 یا شش ساعت در ردیف های منظم روی زمین سرد نشاندند. صدای همه را در آورند. برخی گریه می کردند، برخی غش کردند، برخی داروهایشان را نخورده بودند و از حال رفتند. تا اینکه آنها را رها کردند. دولت به پلیس گفت چرا این کار را کردید گفتند ما فکر کردیم مخل هستند و سنگ دستشتان است و می‌خواهند به ما حمله کنند در حالیکه دروغ بود. بعدها معلوم شد مانوری بوده و می‌خواستند آزمایش و عملیات انجام دهند!

پلیس اروپا خیلی خشن است و اجازه خیلی از کارها را دارد. من تعجب می‌کنم چرا پلیس ایران اینقدر مدارا می‌کند و حتی استاندارهایی را که در دنیا هست را اجرا نمی‌کند. استاندارها چیست؟ یک اینکه باید برای تجمع مجوز داشته باشید؛ دوم مسالمت آمیز و بدون وسایل تحریک کننده باشد. چرا با سنگ و چوب حمله می‌کنند و آتش می زنند؟ چرا به مامور حمله می کنند؟ اینها همه در اروپا جرم است. در اروپا کسی را در حین این کارها بگیرند می‌برند زندان و جریمه و زندانی طولانی مدت در انتظار آنهاست. در ایران این مسئله ولنگ و باز و بی در و پیکر است. پلیس می توانست استاندارهای بهتری نشان دهد و اینقدر مماشات و مدارا نکند.

رفتار پلیس دانمارک با تجمع مسالمت‌‌آمیز آب و هوا در سال 2010

تسنیم: شما اشاره کردید که بخشی از ایرانیان خارج کشور، به دنبال بازگشت به ایران هستند؛ چرا حالا که در غرب به در بسته خوردند، به‌دنبال بازگشت نیستند؟

منصور حیدرزاده: این سوال خوبی است اما چاره‌ای نیست جز اینکه این را بگویم و البته متأسفم در مورد بخشی از هموطنانم بخواهم اینطور صحبت کنم؛ ما ایرانی‌ها متأسفانه یکی از خصایصی که در 20 سال اخیر دچارش شدیم - البته بخشی از ما- لاکچری‌بازی و تجمل گرایی بوده و خیلی‌ها دچار آن  شده  و یک روحیه عمومی شده است. ایرانی‌ها ظاهربین شدند و همه تلاش می‌کنند بیش از آنچه هستند را نشان بدهند؛ اینها که به خارج آمدند، به خانواده و اطرافیان خود گفتند که می‌خواهیم به خارج برویم و خوشبخت بشویم ولی وقتی آمدند به جای‌ آنکه بگویند ما به این چیزها نرسیدیم و کار پیدا نکردیم و مدرکی که می خواستیم را نگرفتیم یا گرفتیم اما با معدل کم فارغ‌التحصیل شدیم و جایی ما را ستخدام نمی‌کنند یا به آن خانه و ماشین که می‌خواستیم نرسیدیم، به جای گفتن این حقایق می‌گویند وضع ما اینجا خوب و عالی است و نمی خواهند سرشکسته برگردند. 

تسنیم: در واقع توان مواجهه با حقیقت سخت است؟

منصور حیدرزاده: بله، دقیقاً نمی‌خواهند خودشان باشند. یکی از چیزهایی که ما در خارج کشور یاد گرفتیم این است که هرآن چیزی که هستیم باشیم. امام علی(ع) هم می‌گوید هر آن چیزی که هستی باش. سورن کیرکه‌گور فیلسوف دانمارکی هم می‌گوید که انسان باید آنچه که هست، باشد و اینگونه می‌تواند زندگی را بهتر تحمل کند و فکر و عقل و تصمیمات خوبی داشته باشد و باخود و دیگران درگیر نباشند. 

خیلی از ایرانی‌ها این را یاد نگرفته‌اند و فکر می‌کنند هرچه بیشتر دروغ بگویند و لاپوشانی کنند بهتر است و در زندگی با تضادهای بزرگی مواجه می‌شوند؛ نسل جدید با هزار و یک مشکل روحی و اقتصادی درگیراند اما از آن طرف، خانواده خودشان پیغام می‌دهند  وضع ما خوب است و حرف ندارد و شما هم بیایید و ببینید چقدر آزادی هست! البته به افرادی این حرف را می‌زنند که می‌دانند مهاجرت نمی‌کنند.(باخنده)

دختران و زنان جوانی که آمدند، اینها تنها مسئله‌ای که باعث شده به خارج کشور بیایند همین برداشتن روسری بوده! من با بسیاری از اینها صحبت کردم .من در اینجا تا چندی پیش یک نتورک بزرگی داشتم از ایرانیانی که به اینجا می‌آمدند و با من تماس می‌گرفتند تا کتاب‌ها گرامر دانمارکی یا کتابم درباره شرح اصطلاحات ادبی و علمی برای دانشجویان فارسی برای ورود به دانمارک را تهیه کنند؛ اکثر زنانی که آمدند مشکل‌شان این بوده که روسری نداشته باشند. 

تسنیم: به چه بهایی این کار را کردند.

منصور حیدرزاده: بله، دقیقاً؛ بخاطر توهم که اینجا روسری نداشته باشند اما درست است که روسری ندارند، اما زبان بلد نیستند  لااقل زبان دانمارکی به شدت سخت است و نهایتا بتوانند انگلیسی حرف بزنند، ورود به جامعه آسان نیست، اینجا باید از پایه و صفر شروع کنید درحالی‌که در ایران همه اینها را داشتند و کشور خودشان بود، محیط خودشان بود، جای پیشرفت داشتند اما تنها مشکل‌شان روسری بود اما اینجا روسری ندارند اما هزار مشکل دیگر دارند. وقتی هم صحبت می‌کنیم دم از فمیسنیم، آزادی زنان ، حقوق بشر حرف می‌زنند اما وقتی می‌گوییم فمیسنیم چیست؟ آزادی زن چیست؟ برابری زن و مرد یعنی؟ هیچ کدام را نمی‌دانند. از ادبیات، موسیقی و نقاشی و طراحی و کار رسانه هیچ چیز نمی‌دانند و از دنیا بی‌خبرند و تنها مشکل‌شان این بوده که مثلا در جمهوری اسلامی سرکوب زنان و روسری بوده! 

باز نسل قدیم به قول دانمارکی‌ها بین دو گوششان یک چیزی بود! قدیمی‌ها ایدئولوژی، برنامه و سابقه مبارزه و چپ گرایی داشتند، بین آنها هنرمندانی وجود داشت اما نسل فعلی در این زمینه چیزی برای ارائه ندارند.

** مشکل فعلی کشور ما ضعف اطلاع‌رسانی است

تسنیم: ممنونم از شما جناب حیدرزاده؛ در پایان اگر نکته‌ای باقی مانده بفرمایید. 

منصور حیدرزاده: ممکن است خود شما در رابطه با جمهوری اسلامی مسئله و مشکلاتی داشته باشید؛ من یک نکته‌ای را به نظرم رسیده این است که نظام جمهوری اسلامی همیشه در موضع تدافع بوده و دست پیش را گرفته و بعد واکنش نشان داده! من می‌توانم مثالهای زیادی بیاورم اما در مورد همین ماجرای اخیر اشاره می‌کنم. یکی از ضعف‌های بزرگ ما ضعف اطلاع‌رسانی  بوده است.

در رسانه های اروپایی هر وقت بحران یا اغتشاشی پیش می‌آید و یا رسوایی بار می‌آید، بلافاصله یک کنفرانس مطبوعاتی تشکیل می‌دهند تا دولت صدای خودش را به اطلاع دنیا برساند و هرکس هر حرفی بزند، شایعه است و دولت توضیحات خود را می‌دهد؛ اما جمهوری اسلامی این کارها را نمی‌کنند. ما چندین بحران را پشت سر گذاشتم؛ از برجام گرفته تا مسئله هسته‌ای و موشکی و اتهامات دیگری که به دولت ما خورده است اما کنفرانس مطبوعاتی و بین المللی تشکیل نمی‌دهیم که خبرنگاران سوال و جواب کنند. عدم این کار موجب می‌شود در وضعیت کنونی دولت اطلاع‌رسانی درستی نمی‌کند؛ مثلا عدم اطلاع رسانی دولت باعث شده تمام دنیا فکر کند مهسا امینی در اداره پلیس «کُشته» شده است و چون به موقع اطلاع رسانی نشد، دنیا نمی‌پذیرد درحالیکه اطلاعات کافی وجود داشت.

 دو هفته بعد از این اغتشاشات وزارت اطلاعات بیانیه خوبی صادر کرد و تعداد بازداشت شدگان و وابستگی لیدرها را افشا کرد، آن زمان بهترین زمان بود که مسئولی از وزارت کشور یا وزارت اطلاعات کنفرانسی تشکیل دهند و مسائل را برای مردم تشریح کنند و اسناد و مدارک را بگویند تا از افسانه سرایی جلوگیری کنند؛ الان شما با هرکس در دنیا صحبت کنید، این نظام را مقصر می‌داند و از سرکوب زنان حرف می‌زند؛ این به ضعف اطلاع‌رسانی برمی‌گردد و چرا باید با وجود این همه اطلاعات دقیق و اسناد و مدارک از حامیان مالی این باصطلاح جنبش و اغتشاشات، یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار نشود؟

انتهای پیام/

منبع : منبع